سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه بداند و عمل کند و بیاموزد، در ملکوت اعظم بس بزرگ به شمار آید . [عیسی علیه السلام]

میلاد حضرت معصومه

ارسال‌کننده : ستاد یادواره شهید دهداری در : 87/8/8 11:8 عصر

ارادتی خاص به بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها داشت.
روزهای میلاد که می شد بچه ها رو صبح جمع می کردیم دست هر کدوم گل می دادیم می رفتیم حرم.
یادش بخیر
می رفتیم گل ها رو می انداختیم بالای ضریح بعد یه گوشه می نشستیم نگاه می کردیم بعدم با صدای گرم یکی از بچه ها می رفتیم تو عالمه دیگه
الانم که تولد هست جاش خیلی خالیه .
رفت پیش خود بی بی
خدا رحمتش کنه.





کلمات کلیدی :

آخرین سفر! آخرین وداع!

ارسال‌کننده : ستاد یادواره شهید دهداری در : 87/6/6 10:50 عصر

امروز یک سال دیگه هم از شهادت استاد گذشت!

وقت نشد به جمع دوستان دور آرامگاه آن شهید برسم گمونم ساعت 30/5 عصر بود.

یادش بخیر ماه مبارک اون سال
خیلی زحمت می کشید بچه ها بتونن برن کربلا
چند سالی می شد که با وعده و وعید هایی که بچه ها می شنیدند به صورت قسطی پول جمع می کردند ماهی 5000 تومن!

تا اینکه با وام و ... بتونن برن کربلا
تا اینکه شیطان بزرگ اومد و  صدام و برکنار کرد

.

.

.

حالا شده ماه مبارک رمضان ! چه قدر بچه ها رفتن حرم ، چقدر دعا و روضه!
خصوصا وقتی قرار شد شبهای قدر نجف باشیم و شب 19 ماه فهمیدیم نمی شه( آخه مرز خیلی شلوغ بود)

همه رفتیم حرم!
یادش بخیر شب 21 ماه نجف بودیم تو اون سرمای نجف کنار حرم حسابی چسبید.!

خود استاد نیومد!
وقتی استاد مشرف شد که دیگه نمی تونست روی پا بایسته روی تخت تو بین الحرمین، رفته بود برای وداع!
خوب حال می کردی استاد!
آخرین سفر استاد بود.
یادش بخیر.

 




کلمات کلیدی :

عید غدیر اون سال!

ارسال‌کننده : ستاد یادواره شهید دهداری در : 86/10/14 9:52 عصر

حاج اقا همیشه سرش شلوغ بود!

اما از دیدن طلاب مضایقه نمی کرد

فکر کنم عصر روز قبل عید غدیر سال 80 بود من و یکی دیگه از هم حجره ای هام که اونم سید بود رفتیم پاساژ قدس(همه تو قم میشناسنش!) مثلا، عیدی تهیه کنیم! برا رفقا که میان حجره!.

با دوستمون فکر کردیم چی بخریم که هم برای ما با صرفه باشه هم برای طرف، مناسب!   آخرش از اون سکه هایی که برای اون روز تهیه شده بود خریدیم سکه هایی طلایی رنگ که ذکر اقا امام زمان رو زنده می کرد.فکر کنم 10-15 تا من خریدم 10 تا هم رفیقم .

 رفتیم مدرسه و سکه ها رو ریختیم تو کاسه سفالی و منتظر موندیم!

ما که شهرستانی بودیم معمولا تعطیلات تو مدرسه می موندیم اما بقیه تشریفشونو می بردن خونه هاشون!

مدرسه نسبتا تاریک بود سر و صدایی هم نمی اومد تقریبا داشتیم نا امید می شدیم که دیدیم کسی داره به در حجره می زنه!
یعنی کیه؟!

در و باز کردیم کم کم سر بالا بردیم دیدیم حاجاقاست!
کلی شرمنده شدیم

ما هم یه چای (که کلی پذیرایی بود برا خودش!) تعارف کردیم
برای اینکه سکه ها حروم نشه کاسه رو گرفتیم جلوی حاج آقا تا چند سکه بردارن

یادم نیست چندتا برداشتن ولی وقتی حاج آقا رفت کلی خوشحال بودیم که یه مهمون بزرگ داشتیم

زود چراغها رو خاموش کردیم و خوابیدیم (که دیگه در نبود مهمون شرمنده نشیم!)

سکه ها هم کم کم بعد از عید غدیر از رنگ و رو افتادن مثل خیلی از صحابه که بعد خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شور و هیجان افتادن و همه چیز رو موقتا فراموش کردن!

یاد حاج اقا بخیر (الفاتحه مع الصلوات)




کلمات کلیدی :

نرم افزار عزیز یاران

ارسال‌کننده : ستاد یادواره شهید دهداری در : 85/10/11 7:23 عصر

به نام خدا

 

با همت یک طلبه (از شاگردان آن مرحوم) نرم افزار عزیز یاران که مجموعه نسبتا کاملی از عکس های دوران جوانی، جنگ، و مدیریتی ایشان است ساخته و بین شاگردان و اساتید منتشر شد.

همچنین این نرم افزار در قسمت غم نامه خود ده قطعه فیلم از سخنان آن مرحوم تا آخرین زیارت عتبات عالیات و غسل و کفن و تشییع جنازه را دارا می باشد.

همچنین شامل پیامهای مراجع از بازتاب شهادت ایشان می باشد.

این نرم افزار امکان سه صوت به صورت پس زمینه را دارا می باشد.

عکسی از صفحه اول نرم افزار عزیز یاران:




کلمات کلیدی :